شبکههای اجتماعی بسیار محبوبتر از آن هستند که بتوان آنها را نادیده گرفت. این شبکهها به آسانی در دستان مشتریان شما هر جا که آنها میروند هستند.
اینستاگرام اکنون بخشی از زندگی ما است و داشتن اکانت این شبکه اجتماعی برای بسیاری از کسبوکارها، ضروری است.
شما ممکن است صاحب یکی از همین کسبوکارها باشید پس شما به یک استراتژی بازاریابی اینستاگرام
شناخت مخاطبین صفحه
فارغ از نوع سبک و کار شما توجه به این نکته ضروی است که اگر شما زیباترین محتوای صفحه اینستاگرام را در دنیا ایجاد کنید درصورتی که این محتوا برای خریدارِ هدفِ شما جذاب نباشد، قطعا تلاش شما بیثمر خواهد بود؟
برای پیدا کردن این که چه کسانی مخاطب شما هستند زمان صرف کنید و درمورد این که شما تمایل دارید آنها چه کسانی باشند، فکر کنید. از آنجایی که شما از اینستاگرام برای بازاریابی استفاده میکنید، لازم است این مطلب را در نظر بگیرید که آیا آنها خریداران بالقوه هستند یا میتوانند به نوعی به شما در ساخت برندتان کمک کنند؟
چگونه میتوانید در مورد مخاطبتان بیشتر بدانید؟
از ابزار Instagram Insights استفاده کنید.
این ابزار insight (=تحلیل و بررسی -بدین دلیل این نام برای آن انتخاب شده است-) این ابزار شامل موارد زیر است:
Impressions: چند بار محتوای شما مشاهده شده است.
Reach: تعدا کل حسابهای منحصربهفرد، که بخشی از محتوا را مشاهده کردهاند.
Website clicks: لینک موجود در پروفایل کسبوکار شما چند بارکلیک شده است.
Follower activity: هر چند وقت یکبار دنبال کنندههای شما هر روز از اینستاگرام استفاده میکنند.
Video views: هرچند وقت یکبار محتوای ویدئویی شما مشاهده شده است.
Saves: چند نفر مطالب شما را ذخیره کردهاندخوب نیاز دارید.
Insightها همچنین شامل اطلاعات جغرافیایی نیز میشوند، بنابراین شما میتوانید محل جغرافیایی، سن و جنسیت دنبال کنندههایتان را ببینید.
استفاده از ابزار آنالیز صفحه
آنالیز شبکهٔ اجتماعی، مکالماتی که در شبکههای اجتماعی اتفاق میافتد را به شما نشان میدهد. که آن شامل اینستاگرام نیز هست. یک ابزار خوب آنالیز ابزاری که به شما در مورد اینکه مردم درباره برند یا صنعت شما در اینستاگرام چه میگویند را خواهد گفت.
اگر سعی میکنید که به نظر کاربران جدید اینستاگرام جذاب به نظر برسید، شما نیاز دارید تا بدانید که چه چیزی باعث میشود آنها اینگونه رفتار کنند. اینستاگرام را برای کلمات کلیدی که برای شما مهم هستند، مانیتور کنید. این میتواند به معنی هشتگهایی که شما یا رقبایتان ایجاد کردهاید یا الفاظ دیگری باشد که به طور ویژهای به صنعت شما ارتباط دارند.
به دنبال تصاویر و محتواهایی باشید که محبوبیت آنها ثابت شده است و تولید محتواهای مشابه را در نظر بگیرید.
این مهم است که کاربران اینستاگرام به چه چیزی خوب واکنش نشان میدهند، بنابراین شما میتوانید محتوای برند را خودتان تولید کنید. همین امر باعث میشود تا ابزارهای شنود مانند Mention، نرمافزارهایی باشند که باید برای بازاریابی اینستاگرام استفاده شوند.
2. با آنها حرف بزنید، نه اینکه فقط شما حرف بزنید
بازاریابی شبکههای اجتماعی بهانهای برای بمباران دنبال کنندگانتان تنها با محصولات برای فروشتان نیست بلکه تلاش بر تعامل با دنبال کنندگان تا حد ممکن، ضروری است.
اولا باعث میشود تا شرکت شما احساس تعامل انسانیتری را منتقل سازد و کمتر حس خشک یک شرکت را نمایش بدهد. همچنین، هر چه بیشتر، کاربران مطالب شما را به اشتراک گذاشته و بر روی مطالب شما نظر بگذارند، همانقدر برای کاربران جدید راحتتر است که شرکت شما را بیابند. الگوریتم اینستاگرام محتواهای دارای تعامل بیشتر را در اولویت قرار میدهد و آنها را هر قدر ممکن است بیشتر در فید نمایش میدهد.
اینجا چندین روش عالی برای افزایش و تشویق به تعامل وجود دارد
تصاویر آنها را به اشتراک بگذارید
شما برای به دست آوردن دنبالکنندهها، سخت تلاش میکنید و میخواهید که آنها را از دست ندهید برای اینکار باید به آنها ثابت کنید که برایتان مهم هستند، باید در مورد محتواهای خوبشان اظهار نظر کنید و با آنها در تعامل باشید.
یک مثال عالی، شرکت سوئیسی سازنده ساعت SEVENFRIDAY است که آنها از طرفدارانشان میخواهند درحالیکه ساعت این شرکت را در تعطیلات یا در ماشینشان به دست دارند عکسشان را به اشتراک بگذارند تا محصولشان را در حال استفاده نمایش دهند. نتیجه این کار یک مجموعه بزرگ از تصاویر بازاریابی رایگان از طرف بزرگترین طرفداران آنهاست.SEVENFRIDAY حتی این تصاویر را برای الهام بخشیدن به خریداران بالقوه، در فروشگاه آنلاین خود قرار میدهد.
محتوای تولیدشده توسط کاربر همانند این مثال، یک تایید قدرتمند برای خریداران آینده است. زمانی که آنها میبینند سایر مردم عاشق محصولات شما هستند، آنها بیشتر ترغیب میشوند تا محصولات شمارا بخرند.
توجه: از اشتراک مجدد تصاویر دنبالکنندگانتان نترسید. ارسال مجدد در اینستاگرام (Regramming) نشاندهنده این است که شما به مخاطبتان گوش میدهید و به شما این امکان را میدهد تا برخی از مخاطبانتان را به دیگران نشان دهید. آنها قدردان این کمک شما خواهند بود و ممکن است که به اشتراک محصول شما با دنبال کنندگانشان ادامه دهند.
مسابقه برگزار کنید
بهترین راه برای داشتن تعامل از طرف مخاطبتان، درخواست برای آن است. و یکی از سادهترین روشها انجام دادن این کار با مسابقات است. مردم اینکه شانس پاسخ دادن را داشته باشند، دوست دارند و یک مسابقه سالم میتواند بسیار موفقیتآمیز باشد.
مسابقات ساده اینستاگرام شامل:
در مورد این تصویر نظر بدهید”
زمانی که … را به اشتراک بگذارید”
به ما بگویید که این تصویر باعث ایجاد چه احساسی در شما میشود”
از مخاطبانتان در مورد خلاقیتشان بپرسید و مطمئن شوید که بهترین پاسخ را به اشتراک بگذارید.
برای دنبال کردن پاسخها، مطمئن شوید که برای هر مسابقه، از هشتگ منحصربهفردی استفاده کردهاید. و حالا که صحبت از هشتگها شد موارد زیر را در نظر بگیرید.
3. از هشتگهای مرتبط استفاده کنید
هشتگها به شما کمک میکنند تا (محتوای تصویری را برای اینکه ساده پیدا شوند سازماندهی کرده و دستهبندی کنید). یکراه آسان برای برچسب زدن محتوایتان وجود دارد تا آن را برای اینکه دیگران آسانتر بیابند، سادهتر کنید.
آنها از محدوده هشتگهای کلی (#love هشتگی است که بیشترین استفاده را در سال 2017 داشته است) تا هشتگهای بسیار بسیار خاص هستند. و آنها بسیار در اینستاگرام محبوب هستند که در اصل اجباری شدهاند. اگر شما میخواهید تا افراد محتوای شما را بیابند، نیاز دارید تا از هشتگها استفاده کنید.
در اینجا چندتا از بهترین روشهای استفاده از هشتگ وجود دارد:
بیشازحد از آن استفاده نکنید: پنج هشتگ هدفدار بهتر از 25 هشتگ تصادفی است.
از هشتگهایی که بیش از اندازه استفاده شدهاند، دوری کنید: اضافه کردن هشتگهای #love یا #instagood فایدهای ندارند.
از هشتگ بیربط و اسپم استفاده نکنید: از هشتگهای مرتبط با تصویر استفاده کنید.
از اینجا، زمانی که هشتگها را برای مطالبتان انتخاب میکنید، دو گزینه اصلی دارید:
هشتگهای عمومی
بسته به محتوای تصویر هشتگهایی وجود دارند که ممکن است هرکسی از آنها استفاده کند. #sunset” نیز مانند #food” به ذهن هرکسی میرسد. اما بهطور صریح، این مثالها بسیار شایع هستند که شاید با استفاده از آنها جلبتوجه سخت باشد.
بهجای آن، سعی کنید تا از هشتگهای ویژه (niche hashtags) صنعتتان استفاده کنید. این شانس ِجذب مخاطب ایدهآل به محتوای شمارا افزایش میدهد.
یک جستجوی سریع در گوگل، هشتگهای ویژه مربوط به صنعتها را به شما نشان خواهد داد. برای مثال Postplanner و همچنین Soldsie لیست خوبی از اینها دارند.
اگر میخواهید بیشتر از این نیز خلاق باشید، ببینید که دنبالکنندگان شما از چه هشتگهایی استفاده میکنند. این یک روش هوشمندانهتر برای پیدا کردن افراد مناسب برای جذب است.
هشتگهای برند (Branded Hashtags)
اگر شما در حال راهاندازی یک کمپین اینستاگرامی هستید، هشتگهای برند، یک باید و اصل برای شما هستند. اینها به محتواها، اشارهها و ارجاعهای اینفلوئنسرها یا رونمایی محصولات جدید اجرا میشود.
هشتگهای برند، برچسبهای یا تگهای مخصوصی هستند که فقط به برند شما اعمال میشوند. آنها میتوانند نام برند شما، نام یک محصول یا شخص یا چیز مخصوصی باشند که شما برای کمپین خود ایجاد کردهاید.
برای مثال، SEVENFRIDAY از هشتگ #SEVENFRIDAYTOUR” برای دنبال کردن مکالمات و تصاویر به اشتراک گذاشتهشده سفر آنها به بریتانیا در یک تریلر مسافرتی Airstream در سال 1969 است:
هشتگهای برند برای دنبال کردن و ردیابی بسیار آسانتر هستند زیرا آنها تقریباً همیشه برای صحبت از برند شما استفاده میشوند. دستیابی هشتگهایتان به موفقیت در طول این کمپین را پیگیری کنید تا این مسئله را که کمپینتان موفقیتآمیز بوده است یا نه، را قضاوت کنید.
این همچنین به شما اجازه میدهد تا چندین کمپین را با یکدیگر مقایسه کنید، تا ببینید که کدام استراتژی مؤثرتر است. اگر یک هشتگ دو برابر سایر هشتگها توجهها را به خود جلب کرده باشد، آن کمپین، موفقیت بزرگی بوده است!
4. بدانید که چه زمانی باید مطلب بگذارید
نظر بازاریابی اینستاگرام Will Smith
یک نظرسنجی اخیر نشان میدهد که بهترین زمان برای مطلب گذاشتن بر روی اینستاگرام بین 7-9 بعد از ظهر است. بنابراین، بسیار ساده است – پس همه تصاویرتان را در آن زمان پست کنید!
اگر آن بسیار ساده به نظر میرسد، به این دلیل است که آن ساده است. شما نمیتوانید فقط به چند نظرسنجی اکتفا کنید – مخاطبان شما زمانی که دیگران در حال تعامل با پستها هستند (از اینستاگرام استفاده میکنند)، ضرورتاً در حال تعامل با پستها نیستند (از اینستاگرام استفاده نمیکنند). بهجای آن، سعی کنید تا بهترین زمان را برای مخاطب هدفتان پیدا کنید، زمانی که شما میدانید آنها در حال توجه (استفاده از اینستاگرام) هستند.
برای انجام این کار، شما به یک ابزار شنود اجتماعی نیاز دارید که تعامل اینستاگرام را مانیتور میکند. این ابزارها مطالب اینستاگرام شما را دنبال میکنند، سپس بر اساس زمان و تاریخ به شما میگویند که کدام یک بهتر کار میکند.
اگر برای آن آماده نیستید، اینجا چندین توصیه بازاریابی اینستاگرام از طرف تیم آوردهایم: (مطالب خود را در این زمانها پست کنید)
اوقات غیرکاری (زمان نهار و عصرها)
اگر یک شرکت B2C هستید، آخر هفتهها؛ احتمالاً این برای شرکتهای B2B مناسب نیست.
چهارشنبهها و پنجشنبهها برای تعامل (اشتراک مطلب) بهترین زمان به نظر میرسند
3-4 بعدازظهر عموماً بدترین زمان برای تعامل است
در آخر، این کمی نیاز به تحقیق دارد تا بفهمید چه چیزی برای شما بهتر کار میکند. مطالبتان را مونیتور کنید – و مطالب رقبایتان را – تا به یک برنامه مطلب گذاشتن بهینه برای حساب کاربریتان دستیابید.
5. تصاویری زیبا خلق کنید
پست کردن مطالب عالی همیشه برای بازاریابی شبکههای اجتماعی ضروری است. این چیزی است که باعث میشود مردم با برند شما تعامل کنند و برای دیدن بیشتر مطالب شما بازگردند.
در سایر شبکههای اجتماعی، این میتواند به معنای اشتراک لینکها، پست کردن مطالب جالب و شروع مکالمات باشد. در اینستاگرام، این کار، با تصاویر شروع میشود و با تصاویر پایان مییابد. تمام شبکه ایجادشده است تا به مردم اجازه دهد تصاویرشان را به اشتراک بگذارند.
این علیالخصوص زمانی صحیح است که شما محصولاتتان را بهصورت آنلاین میفروشید. بر اساس یک مطالعه، 93% تصمیمات در روند خرید مبتنی بر نمود ظاهری هستند. بنابراین، تصاویر خوب ضروری هستند
پپسیکو(PepsiCo)، شرکت مادر پپسی، با فعالیت در بیش از دویست کشور و برخورداری از بیش از صد سال تجربه در صنعت غذا و نوشیدنی همواره در این بازار پیشگام بوده است.
سهولت خرید، دسترسپذیری، قیمت پایین و طعم دلپذیر از جمله توقعات مشتری در بازار رقابتی نوشیدنیها هستند، دقیقاً همان مواردی که پپسی را در حوزۀ خود و در مبارزۀ شانهبهشانه با کوکاکولا به یک پیشرو بدل کردهاند.
تقسیم بازار، هدفگذاری و جایگاهیابی در راهبرد بازاریابی پپسی
پپسی برای آنکه بتواند مشتریان خود را از حوزههای مردمشناختی و جغرافیایی مختلف هدف قرار دهد از راهبرد بازاریابی انبوه استفاده میکند. تقسیم بازار راهبرد مهمی است که به برند کمک میکند با ارائۀ پیشنهادهای متمایز گروه ویژهای از مشتریان را هدف قرار دهد.
پپسی از کالاهای بازار انبوه به شمار میآید که برای ماندن در رقابت و افزایش فروش خود از راهبردهای هدفگذاری غیرمتمایز بهره میگیرد.
این شرکت جایگاه خود را بهعنوان یک برند جوان، سرزنده و پرشور که سنتها و قراردادها را به چالش میکشد در بازار نوشیدنی مستحکم کرده است.
مزیت رقابتی در راهبرد بازاریابی پپسی
ارتباط تعاملی با مشتری: اعتقاد به کارزارهای بازاریابی مشارکتی در شناخت نیازهای در حال تغییر مشتریان و بخشها/ گروه بالقوهای از مشتریان در اقتصادهای مختلف به پپسی کمک کرده است.
شرکت مادر قدرتمند: پپسیکو با حضور در بیش از دویست کشور و ادارۀ 22 برند همراه با امکاناتشان در سراسر جهان بازیگر اصلی بخش مواد غذایی و نوشیدنی است. پپسی شرکتی با توان مالی بالاست که محصولاتش را در بخش مواد غذایی و نوشیدنی با شناسههای [SKU [1 بزرگ در سطح جهان ارائه میدهد.
کنترل هزینه: برخورداری از سبد کالاهای متنوع، برونسپاری کارها و صرفهجویی در مقیاس به پپسی در کاهش هزینههای عملیاتی و افزایش سودآوری کمک کردهاند.
ماتریس بی.سی.جی در راهبرد بازاریابی پپسی
پپسی و پپسی رژیمی (پپسی بدون قند) از جمله نوشیدنیهایی هستند که پپسی به تولیدشان مشغول است.
محصولاتی که پپسیکو تحت برند پپسی ارائه میدهد به دلیل محبوبیت در میان جوانان و برقراری ارتباط حسی با مردم در جشنها و لحظات خاصشان، ستارۀ» ماتریس بی.سی.جی[2] هستند.
راهبرد توزیع در راهبرد بازاریابی پپسی
پپسی برای رساندن محصولات خود به مصرفکنندۀ نهایی در هر نقطهای، از کلانشهرها و مناطق توسعهیافته گرفته تا روستاها و مناطق در حال توسعه، مدلهای توزیع متفاوتی دارد. محصولات پپسی در بسیاری از کشورها از طریق شبکۀ ارسال مستقیم به فروشگاه[3] –برای پرکنندههای بطری و پخشکنندگان مستقل- همچنین از طریق مجاری توزیع شخص سوم برای عمدهفروشان، خردهفروشان و مغازههای کوچک شخصی در گوشه و کنار کشور توزیع میشوند. سایتها و سوپرمارکتهای اینترنتی نیز جزء نقاط توزیع پپسی هستند.
ارزش ویژۀ برند در راهبرد بازاریابی پپسی
پپسی با قرار داشتن در اولویت ذهنی مشتریان (برخورداری از [TOMA [4بالا) و مشاهدهپذیری بالا در قفسۀ مغازهها، نمایندگیها زنجیرههای خردهفروشی، در حال رقابت رو در رو با دیگر تولیدکنندگان نوشیدنی است.
شرکت در برنامههای مشارکت اجتماعی فراوان در حوزههای مختلف موسیقی و ورزش به پپسی و شرکت مادر آن، پپسیکو، کمک کرده است تا تداعیها، خاطرات و ارتباطات انسانی قدرتمندی برای برند خود خلق کنند.
پپسی حمایت مالی رویدادهای جهانی بسیاری را به عهده داشته است، مانند جام جهانی کریکت آی.سی.سی، جام جهانی فوتبال 2015 و رویدادهای فراوان دیگر که همگی ارزش ویژۀ این برند را ارتقا دادهاند. ارزش ویژۀ یک برند از تمایل مردم برای پرداخت مبلغ اضافه برای آن برند و عدم تمایل به پذیرش جایگزینهای دیگر حاصل میشود.
طراحی محصولات و خدمات پپسی
هدف این شرکت از طراحی محصولات مختلف، افزایش میزان تقاضا از سوی بازار مورد هدف است. مدیریت پپسی از طریق پژوهش های مبتنی بر توسعه بازار اداره می شود. به عنوان مثال این شرکت قبل از ارائه محصول درباره شیوه زندگی مصرف کنندگان تحقیقاتی به عمل می آورد، سپس نتایج را برای طراحی آینده مورد بررسی قرار می دهد. مدیریت این شرکت با هدف بهینه سازی کیفیت ارائه شده و توسعه ای پایدار نسبت به دیگر برندها دارد.
طراحی شغل برای منابع انسانی
مدیریت استراتژی پپسی در بخش منابع انسانی خود با تصمیمات استراتژیک و پیش بینی شده ای همراه است. این شرکت اطلاعات کلی از کشورهای مختلف را جمع آوری می کند تا نیرویی با کفایت استخدام نماید. به طور مثال از ت های مختلفی جهت طراحی محصولات خود استفاده می کند و افرادی را در این بخش به کار می گیرد که استعداد فوق العاده ای دارند. مدیریت زنجیره ای پپسی باعث شده تمام مراکزی که محصولاتش را خریداری می کنند رویکرد متفاوتی نسبت به محصولات پیدا کنند. پپسی به عنوان بهترین شرکت پاسخگو در بهینه سازی زمان میان مصرف کنندگان شناخته شده است.
مزیت رقابتی در راهبرد بازاریابی پپسی
ارتباط تعاملی با مشتری: اعتقاد به کارزارهای بازاریابی مشارکتی در شناخت نیازهای در حال تغییر مشتریان و بخشها/ گروه بالقوهای از مشتریان در اقتصادهای مختلف به پپسی کمک کرده است.
شرکت مادر قدرتمند: پپسیکو با حضور در بیش از دویست کشور و ادارۀ 22 برند همراه با امکاناتشان در سراسر جهان بازیگر اصلی بخش مواد غذایی و نوشیدنی است. پپسی شرکتی با توان مالی بالاست که محصولاتش را در بخش مواد غذایی و نوشیدنی با شناسههای [SKU [1 بزرگ در سطح جهان ارائه میدهد.
کنترل هزینه: برخورداری از سبد کالاهای متنوع، برونسپاری کارها و صرفهجویی در مقیاس به پپسی در کاهش هزینههای عملیاتی و افزایش سودآوری کمک کردهاند.
ماتریس بی.سی.جی در راهبرد بازاریابی پپسی
پپسی و پپسی رژیمی (پپسی بدون قند) از جمله نوشیدنیهایی هستند که پپسی به تولیدشان مشغول است.
محصولاتی که پپسیکو تحت برند پپسی ارائه میدهد به دلیل محبوبیت در میان جوانان و برقراری ارتباط حسی با مردم در جشنها و لحظات خاصشان، ستارۀ» ماتریس بی.سی.جی[2] هستند.
راهبرد توزیع در راهبرد بازاریابی پپسی
پپسی برای رساندن محصولات خود به مصرفکنندۀ نهایی در هر نقطهای، از کلانشهرها و مناطق توسعهیافته گرفته تا روستاها و مناطق در حال توسعه، مدلهای توزیع متفاوتی دارد. محصولات پپسی در بسیاری از کشورها از طریق شبکۀ ارسال مستقیم به فروشگاه[3] –برای پرکنندههای بطری و پخشکنندگان مستقل- همچنین از طریق مجاری توزیع شخص سوم برای عمدهفروشان، خردهفروشان و مغازههای کوچک شخصی در گوشه و کنار کشور توزیع میشوند. سایتها و سوپرمارکتهای اینترنتی نیز جزء نقاط توزیع پپسی هستند.
ارزش ویژۀ برند در راهبرد بازاریابی پپسی
پپسی با قرار داشتن در اولویت ذهنی مشتریان (برخورداری از [TOMA [4بالا) و مشاهدهپذیری بالا در قفسۀ مغازهها، نمایندگیها زنجیرههای خردهفروشی، در حال رقابت رو در رو با دیگر تولیدکنندگان نوشیدنی است.
شرکت در برنامههای مشارکت اجتماعی فراوان در حوزههای مختلف موسیقی و ورزش به پپسی و شرکت مادر آن، پپسیکو، کمک کرده است تا تداعیها، خاطرات و ارتباطات انسانی قدرتمندی برای برند خود خلق کنند.
پپسی حمایت مالی رویدادهای جهانی بسیاری را به عهده داشته است، مانند جام جهانی کریکت آی.سی.سی، جام جهانی فوتبال 2015 و رویدادهای فراوان دیگر که همگی ارزش ویژۀ این برند را ارتقا دادهاند. ارزش ویژۀ یک برند از تمایل مردم برای پرداخت مبلغ اضافه برای آن برند و عدم تمایل به پذیرش جایگزینهای دیگر حاصل میشود.
تحلیل رقابتی در راهبرد بازاریابی پپسی
غولهای بزرگ بازار نوشیدنی نظیر کوکاکولا، نستله، موند و دیگران راهبرد مشابه یا یکسانی با همتایان خود اتخاذ میکنند. تنها راه برای ایجاد تمایز در محصولات و حفظ مشتری، فعالیتهای برندسازی قوی و ایجاد جاذبه در بازار است. رقابت با بازیگران محلی و محصولات تقلبی معضل عمدهای است که پپسی با آن دستوپنجه نرم میکند. کوکاکولا رقیب اصلی پپسی در بازار نوشابه است.
تحلیل بازار در راهبرد بازاریابی پپسی
ارتقای آگاهی مردم در حوزۀ سلامت، تغییر الگوی تقاضا، افزایش هزینۀ کار، تغییرات اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی برخی عواملی هستند که کمابیش بر بازار نوشیدنی تأثیر گذاشتهاند.
اگرچه در کشورهای توسعهیافته به دلیل حضور تعداد زیاد شرکتهای تولید نوشیدنی ، تقاضا به حد اشباع رسیده است، در کشورهای در حال توسعه به سبب افزایش نفوذ شرکتها به مناطق روستایی و دورافتاده و همچنین بر اثر تغییر سبک زندگی، شرایط اقتصادی و تغییر عادات خرید رشد تقاضا قابلتوجه است. در صنعت نوشیدنیهااحتمال روی آوردن مشتریان به برندهای دیگر یا محصولات مکملی مانند آب معدنی، چای یا قهوه بسیار بالاست.
تحلیل مشتری در راهبرد بازاریابی پپسی
مشتریانِ پپسی را مشتریان خردهفروشی یا واسطهها تشکیل میدهند. در بخش واسطهها، خواروبارفروشیها، عمدهفروشیها، پخشکنندگان، فروشگاههای غذای آماده، مغازههای کوچک شخصی و خردهفروشان اینترنتی از جمله مشتریان پپسی هستند. در بخش خردهفروشی نیز از آنجا که پپسی یک محصول بازار انبوه است، تمامی گروههای سنی از مشتریان بالقوۀ آن هستند. بعضی از محصولات پپسی بهطور ویژه برای بخش خاصی از جامعه تولید میشوند، مانند پپسی رژیمی و پپسی بدون قند برای تمامی افرادی که به سلامتی خود اهمیت میدهند.
تبلیغات ویدیویی یکی از اصلیترین ابزارهای برندها و آژانسهای تبلیغاتی برای تأثیرگذاری مؤثرتر و پایدارتر در ذهن مخاطب هستند. در سالهای اخیر نیز مخصوصاً با محبوبیت تلویزیونهای اینترنتی در کنار شبکههای اجتماعی، بار دیگر اهمیت تبلیغات ویدیویی نسبت به بیلبوردهای تبلیغاتی و کمپینها مورد پرسش قرار گرفته است. در این رقابت کسی که بتواند بیشترین و پایدارترین تأثیر را بر مخاطب قرار دهد پیروز اصلی میدان است.
قبل از رفتن به سراغ اهمیت طول تبلیغات تلویزیونی که موضوع اصلی این مقاله است لازم است یادآور شد که عوامل مؤثر در پیروزی یک کمپین تبلیغاتی بسیار متعدد است و مدت زمان تبلیغ تنها یکی از این عوامل است و مواردی مانند نوآوری، شناخت مخاطب و حتی میزان شناخت اولیه مردم از برند مؤثر است. برای واضحتر شدن بحث به یک ارائه یک مثال میپردازیم تصور کنید شما یک شرکت خودروسازی تأسیس کردهاید و تا به حال کسی نام شرکت شما را نشنیده است آیا میتوانید با پیروی از استراتژی تبلیغاتی شرکتی مثل بنز پیش بروید؟ مطمئناً نیاز شما در تبلیغات متفاوت خواهد بود. پس در نظر داشته باشید مقاله حاضر فقط به یکی از مؤلفههای موفقیت تبلیغات ویدیویی میپردازد و از تأثیر دیگر عوامل مؤثر چشمپوشی کرده است.
در پاسخ به این سؤال باید گفت: بله، مدت زمان تبلیغات تلویزیونی و ویدئویی در طول سالها استانداردهای مختلفی را تجربه کرده است. در آغاز پیدایی تبلیغات تلویزیونی در دهۀ 50 و 60 میلادی یک استاندار یکدقیقهای وجود داشت و مدت زمان اغلب تبلیغات تلویزیونی 60 ثانیه بود اما با ممنوعیت تبلیغات مربوط به سیگار در دهۀ 70، شبکههای تلویزیونی که این منبع درآمد را از دست رفته میدیدند تصمیم گرفتند به مشتریان خود بستههای 30 ثانیهای تبلیغ را ارزانتر ارائه دهند تا مشتریان بیشتری جذب کنند و این مسئله خود به استاندارد جدیدی در زمینۀ تبلیغات تلویزیونی بدل شد. در دهۀ هشتاد با بالا رفتن قیمت تبلیغات 30 ثانیهای اقبال برندها و آژانسهای تبلیغاتی به سمت بستههای 15 ثانیهای رفت چرا که فقط کمی گرانتر از نصف تبلیغات 30 ثانیهای بودند. حالا اما تبلیغات ویدیویی در سایتهای معتبر یا 6 ثانیهای هستند و یا میتوانید آنها را پس از 5 ثانیه رد کنید.
اینطور که به نظر میرسد در تاریخ تبلیغات طولانیتر بودن برای آژانسهای تبلیغاتی و برندها مشکلساز نبوده مگر از نظر هزینۀ پخش آگهی و این عامل باعث شکلگیری استاندارهای مربوط به طول تبلیغات بوده است. اما آیا واقعاً تبلیغات بلندتر در ذهن مخاطب مؤثرتر هم بودند؟
در نگاه اول میتوان تصور کرد تبلیغات طولانیتر به خاطر موارد زیر میتواند تأثیر بهتری در مخاطب داشته باشد:
• زمان بیشتری در نظر مخاطب هستند و بهتر یادآوری میشوند.
• زمان بیشتری برای اضافه کردن برند محصول، شعارهای تبلیغاتی و تعریف از محصول وجود دارد.
• میتوان تبلیغ را به شکل روایت و داستان درآورد و تأثیرگذاری احساسی داشت.
• میتواند توجه مخاطب را مدت زمان بیشتری جلب کند، اگرچه با بازده نزولی.
اما آیا این ادعاها با توجه به بهای تمام شدۀ بیشتر برای اثبات مؤثر بودن تبلیغات بلندتر کافی است؟ پس چرا گرایش تاریخی به سمت کوتاه شدن بوده است؟
شاید در نگاه اول وجود نقاط قوت بسیار در تبلیغات طولانیتر این ذهنیت را ایجاد کنید که دیگر جایی برای بحث از تبلیغات کوتاه نیست اما از این مسئله نمیتوان بهراحتی گذشت و باید به مهمترین نکات قوت و ضعف تبلیغات کوتاه هم نگاهی بیندازیم:
• تبلیغات ویدیویی کوتاه میتوانند مؤثرتر باشند چراکه تبلیغات بلند دچار قانون بازده نزولی میشوند.
• بیشتر تأثیر تبلیغات بلند در 5 ثانیه اول آنهاست.
• تبلیغات کوتاه میتوانند بهاندازه تبلیغات بلند در تکرار نام برندها و جا انداختن نامهای تجاری در ذهن مردم (brand recall) مؤثر باشد اما در همراه سازی احساسی ضعیفتر است.
• تبلیغات کوتاه باعث افزایش تعداد تبلیغات مختلف میشود؛ برخورد با چندین برند همزمان از تأثیرگذاری تبلیغ در آشناسازی مردم با برند (brand awareness) کم میکند.
• تبلیغات کوتاه حداقل برای برندهای نسبتاً شناخته شدهتر میتواند استراتژی تبلیغاتی مؤثرتری باشد چراکه میتواند مدت کمپینهای تبلیغاتی را طولانیتر کند و همچنین مخاطبان را مشتاق کند تا یک نسخۀ طولانیتر را در سایت اصلی محصول تماشا کنند.
در دنیای امروز و ظهور ابر شرکتهای تبلیغاتی، دیگر محلی برای گمانهزنی دربارۀ اینکه چه نوع تبلیغاتی تأثیرگذارتر است وجود ندارد و همهچیز با بررسیهای علمی و مطالعات آماری سنجیده میشود تا آژانسهای تبلیغاتی و برندها بتوانند بهترین استراتژیهای تبلیغاتی را اتخاذ کنند.
در جدیدترین بررسی صورت گرفته از سوی واران و همکارانش تأثیر تبلیغات کوتاه و بلند به آزمایش گذاشته شده است که از مهمترین نتایج آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
– در این بررسی تأثیر بازدهی نزولی تبلیغات بلندتر مشهود است.
– طول یک تبلیغ ویدیویی با سن مخاطبان ارتباط معناداری ندارد. پس فرض نکنید تبلیغات کوتاهتر بر جوانان تأثیرگذاری بیشتری دارد.
– برند ریکال تبلیغات کوتاه برای برندهای شناخته شده و جدید برابر است؛ پس نباید فرض کرد که تبلیغات کوتاه تنها برای برندهای جاافتاده مؤثر است.
– تأثیر تکرار تبلیغ بر هردو نوع تبلیغات بلند و کوتاه به یک میزان مؤثر است.
– دیوایس (device) مشاهدۀ تبلیغ با طول تبلیغ ارتباطی ندارد و این فرض که تبلیغات کوتاه روی موبایل از تلویزیون بهتر است اشتباه است. بهطورکلی تبلیغات وقتی در پیش از یک محتوای بلند یا بین آن باشد موردپسندتر است تا اینکه پیش از یک محتوای کوتاه قرار داشته باشد.
– تبلیغات خوشهای یا متعدد: تأثیر تبلیغ در برخورد مخاطب با چند تبلیغ کوتاه، بسته به تعداد تبلیغات متفاوت است هرچه تعداد و تنوع تبلیغات کوتاه بیشتر باشد از میزان تأثیرگذاری تبلیغات کاسته میشود.
درمجموع باید گفت این پژوهش نشان میدهد تأثیر یک تبلیغ 7 ثانیهای تقریباً 60 درصد یک تبلیغ 30 ثانیه است. و اگر عواملی مانند خلاقیت و نوآوری در تبلیغ را در نظر نگیریم، باید تبلیغات کوتاهتر را بهتر توصیف کنیم چرا که از این نظر تبلیغات بلندتر به نسب زمانشان برای ما تأثیرگذاری بیشتری به همراه نمیآورند.
منابع: haagency
پیشبینی میشود در خانه ماندن مخاطبان و خودداری از حضور در امکان عمومی همچنان تا ماهها ادامه داشته باشد؛ اما در وضعیتی که هرکسی با چندین دیوایس و رسانههای متعدد و پراکنده سروکار دارد چطور باید استراتژی متناسبی اتخاذ کرد و آیا اساساً تغییر استراتژی تبلیغاتی ضروری است؟
کار از راه دور یا کار در خانه با ظهور قرنطینۀ خانگی و توصیههای در خانه ماندن ایجاد نشد اما مطمئناً بحران کرونا به روند افزایش دورکاری دامن زد. مطالعهای آماری در اوایل فروردین نشان میدهد 74 درصد مدیران ارشد مالی در ایالاتمتحده تمایل دارند برخی از کارکنان یا تمام کارکنان خود را به خاطر بحران موجود مم به دورکاری کنند.
تحول اجتماعی مربوط به تغییر محیطی کسب و کار (از اداره به خانه) پیامدهای مهمی برای آژانسهای تبلیغاتی و شرکتهای برندینگ به جا گذاشته است، شرکتهای تبلیغاتی میخواهند مطمئن شوند که استراتژی تبلیغاتی آنها موثر است و همچنان میتوانند مخاطبهای متناسب با تبلیغات خود را مورد هدف قرار دهند، حتی در موقعیتهای جدید و بر دیوایسهای مختلف.
وقتی مردم در اداره یا شرکتها مشغول بودند، آن محلها و دیوایسها قابل پیشبینی بودند؛ برای مثال اگر شما میخواستید کسی که در صنعت بانکداری فعالیت داشت را برای تبلیغ مخاطب قرار دهید، این کار را میتوانستید به راحتی با برقراری یک کمپین تبلیغاتی ِمتمرکز بر لوازم و دیوایسهای مربوط به دفتر کار، در پایین منهتن (محلی که اکثر شرکتهای بانکی در آن دفتر دارند) انجام دهید.
حالا که مردم به دورکاری روی آوردهاند، این دست پیشبینیها که مثلاً مخاطب هدف من کجای شهر بیشتر تردد دارد، تقریباً غیرممکن است. الآن آن بانکداری که در مثال بالا از آن صحبت شد ممکن است از نیوجرسی یا هر شهر دیگری کارش را انجام دهد بقیه همکارانش هم همینطور. آیا آنها حالا دیگر به جای استفاده از تلفنهای اداری از تلفنهای شخصیشان استفاده میکنند؟ در مورد لب تاپ و تبلتشان چطور؟ اساساً چه ساعتی تلویزیون نگاه میکنند؟ یا شاید هم بهطور همزمان با این دیوایسها در حال کار کردن باشند. ساعت کاریشان چطور است؟ آیا مثل قبل در ساعات معمول کار میکنند یا مثلاً چند ساعت زودتر دست به کار میشوند؟ آخر هفتهها چطور؟ وقتی تمام هفته در خانه بودند و آخر هفته را هم باید در خانه باشند؛ از این روزها هم برای انجام کار اداره یا شرکت استفاده میکنند؟
حالا که مردم همزمان و در ساعت یکسانی با تمام وظایف کاری و شخصی خود در خانه درگیر هستند، کار برای تبلیغ سازان سخت میشود. اینکه بدانند چه زمانی بهترین زمان برای ارائۀ تبلیغ به آنهاست و با چه استراتژی تبلیغاتی باید به موضوع وارد شوند.مطالعۀ دیگری نشان میدهد بسیاری از خانوارها در شرایطی قرار دارند که کل خانواده بهطور میانگین با 11 دیوایس همزمان در تماس است؛ هفت مورد از آن دیوایسها دارای صفحۀ نمایش است. به همین خاطر هم حالا از هر زمان دیگری مهمتر است که از حساب کاربری یگانهای که مصرفکننده بر روی تمام دیوایسهایش از آن استفاده میکند، اطلاع داشت. داشتن یک نمودار شناسایی (id graph) قدرتمند حالا یکی از نکات مهم در استراتژی تبلیغاتی است تا تعداد تبلیغات رسیده به یک شخص واحد بر روی چند دیوایس را کنترل کرده یا از آمار حذف کنید. به نظر میرسد در شرایط کنونی در زمینۀ تبلیغات دیجیتال بهترین زمینۀ سرمایهگذاری زمینهای است که به شما بگوید مخاطب موردنظرتان را چطور پیدا کنید، هرجایی که باشد.
زمان تلویزیون دیدن دیگر ثابت نیست
وقتی که در اداره یا شرکت کار میکنید آیا میتوانید چند ساعتی را به تماشای برنامۀ موردعلاقهتان بگذرانید؟ یا صدای تلویزیون را قدری زیاد کنید که موقع کار صدایش را بشنوید؟ مطمئناً نه. چطور رفتار دیگر مخاطبان تلویزیون ممکن است تغییر کرده باشد؟ وقتی که مردم زمان کاریشان دست خودشان است یا زمان شخصی و کاریشان با هم آمیخته شده است.
تنها در اسفندماه تبلیغات دیجیتال 66 درصد در امریکا افزایش داشته است. بزرگسالان زمان بیشتری را به تماشای شبکههای استریم مانند نتفیلیکس و هولو اختصاص دادند و تماشای محتوای استریم (OTT) به طور کلی افزایش پیدا کرده است. با افزایش زمان تماشا، فضا برای تبلیغات هم بازتر شده و تبلیغات در محتوای استریم 25 درصد از اسفند نسبت به دو هفتهی قبل از خود افزایش داشته است.
ارزیابی و فهم تأثیر کمپین تبلیغاتی شما بر روی چند دیوایس متفاوت میتواند دشوار باشد با توجه به اینکه شبکههای تلویزیونی سنتی و شبکههای دیجیتال از روشهای متفاوتی برای بررسی موفقیت یک کمپین تبلیغاتی بهره میگیرند و این سؤال همچنان باقی است که آیا شما دارید مخاطب مورد نظرتان را هدف قرار میدهید یا نه.
برای ارزیابی آمار و ارقام مختلفی که ممکن است رسانهها (آنهایی که تبلیغ شما را ارائه دادهاند) از تأثیر کمپین شما به شما ارائه دهند راهی نیست جز کمک گرفتن از یک شرکت تبلیغاتی یا حداقل کمک گرفتن از یک متخصص که بتواند این آمار و ارقام مختلف را به نحوی باهم ترکیب کند.
همانطور که مردم درگیر وظایف کاری و شخصی مختلف خود در طول روز و در خانه هستند، دشوار است که تشخیص دهیم چه زمانی برای ارائۀ تبلیغ به آنها مناسبتر است. آیا تبلیغ یک چمدان قرار است زمانی به دست مخاطبتان برسد که مخاطب درگیر درست کردن یک پاورپوینت کاری است و یک ساعت وقت بیشتر برای تحویل پاورپوینت ندارد؛ یا زمانی که دارد سعی میکند کلاس آنلاین بچههایش را برقرار کند؟ و آیا در این شرایط اساساً تبلیغ تأثیرگذار خواهد بود؟ حالا فکر کنید این تبلیغ زمانی به دست آن مخاطب برسد که پس از کار دارد در سایتها به نبال محل مناسبی میگردد که سال آینده تعطیلات به آنجا بروند.
پس یکی از بهترین راههای پیدا کردن زمان و شخص مناسب تبلیغ، توجه به محتوایی است تبلیغ در میان آن به مخاطب عرضه خواهد شد. تبلیغات وابسته به محتوا یا تبلیغات بافتی میتواند در این شرایط به تأثیرگذاری تبلیغ شما کمک کند. با گذاشتن تبلیغ در جای درست و زمان درست و محتوای متناسبی که آن را احاطه کرده است برند میتواند توجه و علاقهمندی مخاطب را بسیار بیشتر جلب کند و توجه به این نکته میتواند در بازنگری استراتژی تبلیغاتی شما موثر واقع شود.
با اینکه به نظر میرسد شرایط دورکاری کموبیش ماندگار باشد، طول میکشد که تمام پیامدها و تأثیرات آن موردبررسی قرار بگیرد. شرکتهای تبلیغاتی موفق شرکتهایی هستند که سریعتر با شرایط سازگار شوند و ایده و ابزارهای جدید را به کار بگیرند.
منبع: آژانس تبلیغاتی کوشا
امروزه چهرهی اکثر شهرهای جهان با بیلبوردهای بزرگ و کوچک تزئین شده است. بیلبوردها یا تابلوهای شهری به بخشی از زندگی روزمره و حافظهی جمعی انسان بدل شدهاند. تصویر یا تگلاینهای نوشته شده روی بعضی از این بیلبوردها به قدری به شهرت رسیده اند که بعد از گذشت سالها هنوز ردی از آن را میتوان در اصطلاحات به کار رفته در گفتوگوی روزمرهی مردم پی گرفت. بیلبوردهای تبلیغاتی امروزه آنقدر در روزمرهی ما حضور دارند که دیگر نمیتوانیم زندگی شهری را بدون آنها تصور کنیم.
تاریخچهی بیلبورد تبلیغاتی
این پدیده از چه زمانی با زندگی انسان گره خورد و چه شد که اهل کسبوکار به فکر استفاده از بیلبوردها برای تبلیغ و ترویج برند خود افتادند؟ اگر بخواهیم خیلی به عقب برگردیم شاید بتوان گفت کتیبهها، کوه نوشتهها و ابلیسکهای باستانی بهنوعی بیلبورد تبلیغاتی محسوب میشوند. پادشاهان برای بیان روایتی از تاریخ، تبلیغ کارهای بزرگ و خدماتشان و یا برای اطلاعرسانی قوانین از این نوع سنگ نوشتههای بزرگ استفاده میکردند.حتی بعضی از آنها محدود به نوشته هم نیستند و همراه آنها سنگ نگارهها و نقوشی هست که نشان میدهد پادشاهان قصد داشتند با به کار بردن عناصر غیرزبانی توجه مخاطب را جلب کرده یا کاری کنند که پیام بهتر در ذهن مخاطب جایگیر شود.
نکتهی جالب ماجرا اینجاست، همانطور که کتیبهها و سنگنوشتههای بزرگ گونهی توسعهیافتهی کتیبههای کوچکتر هستند بیلبوردهای تبلیغاتی امروزی را هم باید گونهی توسعهیافتهی پوسترهای تبلیغاتی به حساب آورد. ظهور صنعت چاپ به شکل مدرن آن توسط گوتنبرگ (1456) علاوه بر اینکه امکان تولید انبوه کتاب و رومه را فراهم میکرد اجازه میداد تا اعلامیهها و آگهیهای دستی بتوانند به شکل گستردهای تولید و توزیع شوند. اواخر قرن نوزدهم و ظهور چاپ سنگی (لیتوگرافی) مقدمهی ظهور پوسترهای رنگارنگ بود. در کنار حضور پوسترها برخی از کسبوکارها روی دیوارها یا بر ستون پلها چیزی مینوشتند تا خدمات خود را تبلیغ میکنند و شاید بیلبوردها را باید ترکیبی از پوسترها و دیوارنوشتههای آن زمان به حساب بیاوریم. به هر ترتیب اولین بیلبورد تبلیغاتی در آمریکا در سال 35 به شکل یک پوستر بسیار بزرگ (15 متر مربعی) برای تبلیغ یک سیرک نصب شد.
تاریخچهی بیلبورد تبلیغاتی در ایران
در ایران اما تعیین اینکه اولین بیلبورد کی و کجا نصب شد کار آسانی نیست، همان قدر میدانیم که صنعت چاپ از زمان صفویه به ایران راه پیدا کرده بود و اولین رومه وقایع الاتفاقیه بود که در سال 1267 اقدام به چاپ آگهی کرد؛ همچنین از میان اخبار و متون میتوان پی برد که در زمان قاجار کاغذهای آگهی که به آن اشتهارنامه میگفتند در شهرهای بزرگ وجود داشته اما به خاطر پایین بودن تعداد افراد با سواد پخش آگهی دوشادوش حضور جارچیان صورت میگرفته است. از تاریخ چاپ اولین پوسترها در ایران هم میتوان تخمین خوبی نسبت به زمان ظهور بیلبورد در ایران داشت. اولین پوسترها در ایران از حدود سال 1307 هجری چاپ شدند. دو مهاجر ارمنستانی با نام موشق و ناپلئون سارواری نخستین پوسترهای فیلم در ایران را طراحی کردند. در مجموع باید گفت تاریخچهی بیلبورد در ایران را باید بعد از 1307 یعنی بعد از 1928 میلادی بدانیم. مطمئناً این فاصلهی بیش از نود سال که بین ظهور بیلبورد در غرب و در ایران دیده میشود ارتباط قویی با مسئلهی تاخیر در صنعتی شدن جامعهی ایرانی دارد که از حوصلهی بحث خارج است.
نمونههایی از اولین تبلیغات پوستری در ایران
انواع بیلبورد
بیلبوردها را از نقطهنظرهای متفاوتی میتوان تقسیم کرد که در بخش بعد به برخی از اصلیترین موارد آن اشاره خواهیم کرد. در این قسمت اما به یک تعریف کلی و یک دستهبندی کلی اکتفا میکنیم:
بیلبورد تبلیغاتی: تبلیغات بیلبوردی یکی از انواع تبلیغات خارج از خانه (OOH) است که در آن مخاطب در بیرون از خانه هدف تبلیغات قرار میگیرد و عبارت است از نوعی پوستر، تصویر یا نقاشی بزرگ که در محلهای پربازدید و پرترافیک نصب میشود. بیلبوردها را از نظر پرکاربرد گونههای آن به سه نوع تقسیم میکنند:
بیلبوردهای معمولی: پر استفاده ترین حالت بیلبوردها با اندازهی تقریبی 12 متر مربع که معمولا تک وجهی هستند.
اسکرولرها: این نوع از بیلبوردها قابلیت نمایش چند پوستر را دارند به این طریق که چند تبلیغ در آنها رُل شده است و معمولا در آن پوستر پس از هر دوازده ثانیه تغییر میکند و به نوبت نمایش داده میشود. ابعاد این نوع بیلبوردها معمولا 9 متر مربع است در خیابانهای به نسبت کوچکتری از بیلبورهای معمولی نصب میشوند.
مگابوردها: بزرگترین حالت بیلبوردها هستند که در محلهای بسیار پر رفت و آمد نصب میشوند و معمولاً چند وجهی هستند و اندازهی آنها به 72 متر مربع هم میرسد. پوسترهای نصب شده روی گابوردها معمولاً مدت زمان بیشتری میماند و از این نظر دائمیتر هستند.
****
بیلبورد تبلیغاتی میتواتد یکی از راههای مناسب برای تبلیغ برند شما باشد و در کنار بازاریابی دیجیتالی یا تبلیغات آنلاین و استفاده از بازاریابی اینفلوئنسری به آگاهی بیشتر از برند شما کمک کند. استراتژیهای تبلیغاتی و برندینگ که از سوی آژانسهای تبلیغاتی یا شرکتهای تبلیغاتی و بازاریابی طرح ریزی میشود میتواند سرمشقی برای پیشبرد اهداف تجاری شما باشد.
****
همانطور که اشاره شد بنا بر نیاز و با دیدگاهها متفاوتی میتوان بی نهایت تقسیمبندی از یک موضوع ارائه کرد. در خصوص بیلبوردها و تبلیغات بیلبوردی مهمترین معیارهای تقسیم بندی عبارتند از:
– اندازه یا سایز بیلبورد مثل بلیبوردهای بزرگ (اسب باری یا متری)، متوسط، کوچک، لمپست و استرابورد
لمیستها بنرهای به نسبت کوچکی هستند که معمولا به چراغهای خیابان متصل میشود. استرابوردها گونهی سبکتر، موقتیتر و محلیتری از بیلبوردها هستند.
– جنس مادهی بهکاررفته در بیلبورد مثل بیلبوردهای چاپی یا نقاشی شده (با رنگ کشیده شده)
در بیلبوردها میتوان از مواد مختلفی استفاده کرد در مواردی برای نمایش دادن قدمت یک شرکت ممکن است برندی تصمیم بگیرد از نقاشی استفاده کنند. همچنین با رشد هنر نقاشی خیابانی بعضی برندها متمایل هستند هنر نقاشان خیابانی را به خدمت گرفته و به آنها سفارش کشیدن بلیبورد بدهند. استفاده از نوع متریال بکار رفته در بیلبورد میتواند ارتباط نزدیکی با استراتژی برند شما داشته باشد.
– ارتفاع بیلبورد مثل بیلبوردهای کوتاه و مرتفع
بیلبوردهای کوتاه امکان تعامل بیشتر با مخاطب را فراهم میکنند و بیلبوردهای بلندتر تبلیغ شما را در معرض دید افراد بیشتری قرار میدهند. با یک استراتژی دقیق هر کدام از این انواع بیلبورد ابزار مناسبی برای اجرای کمپینهای تبلیغاتی شما خواهند بود.
– استفاده از تکنولوژی مثل بیلبوردهای دیجیتالی و انواع جدیدتری مثل بیلبوردهای واقعیت افزوده
بیلبوردهای دیجیتالی امکان تغییر محتوای تبلیغ یا اضافه کردن آیتمهایی مثل ثانیه شمار را فراهم میکند که در گونهی سنتی به سختی قابل تصور است. تکنولوژیهای جدید تر هم میزان درگیری (engagement) مخاطب را افزایش میدهند و به افزایش آگاهی از برند شما کمک میکنند. فراموش نکنید استفاده از یک روش جدید که مورد استقبال مردم قرار بگیرید میتوان به یک پدیدهی وایرال و ویروسی بدل شود و حتی بدون تلاشی از سوی شما کاری کند برندتان در شبکههای اجتماعی هم تکرار شود.
– قابلیت حرکت؛ سه نوع ساکن، قابل حرکت (چرخ دار) و متحرک (مانند بیلبوردهای نصب شده روی اتوبوس)
فرض کنید کسب و کار شما با برگزاری سمینارهای متنوع در نقاط مختلف جهان در ارتباط است و شما نیاز چند روزهای به بیلبورد در هر شهر دارید. در این شرایط استفاده از بیلبوردهای قابل حرکت ایدهای کارآمد و اقتصادی است. بیلبوردهایی هم که روی وسایل حمل و نقل عمومی نصب میشود با گشت و گذار در شهر تعداد بیشتری از مخاطبان را هدف قرار خواهد داد.
– قابلیت ارتباط پذیری و تعامل (being interactive) بیلبوردهایی که قابلیت لمس، اسکن و هر نوع ارتباط فیزیکی و دیجیتالی با مخاطب را فراهم میکنند. بیلبورد ماساژ دهندهی کیتکت و بیلبورد ایستگاهی لیپتون که با فشار دکمهای جریان باد خنکی را به سوی مخاطب میفرستد از این نمونه هستند.
-قابلیت روئیت از چند زاویه مثل بیلبوردهای یک وجهی، دو وجهی، سه وجهی، چهار وجهی و مدور
– استفاده از طراحی سهبعدی یا دو بعدی
– محل نصب بیلبورد مثل بیلبوردهای ساختمانی (نما-آگهی یا wallescape) و بیلبوردهای قرار گرفته روی پل یا بیلبوردهای کوچک داخل وسایل حملونقل عمومی
-تعداد و جنس پایههای بیلبورد مثل بیلبورد تک پایهای، چندپایهای
– بیلبوردهای ثابت و متغیر، ممکن است محتوای بیلبورد در طول روز یا با تغییر شرایط (نور، دما و…) ثابت باشد یا تغییر کند. مثل بیلبورد تبلیغ این برنامهی تلویزیونی که در شب چهرهی دراکولا را نشان میدهد
-مخاطب بیلبورد، مثل بیلبوردهای مخصوص رانندگان یا بیلبوردهای در معرض دید عابرین پیاده
این مورد با محل نصب بیلبورد ارتباط نزدیکی دارد، فرض کنید مخاطب شما کودکان هستند در این مورد بیلبوردهایی را باید انتخاب کنید که بیشتر در معرض دید کودکان یا شهروندان دارای کودک قرار دارند. همین شرایط وقتی بخواهید افراد مسنتر یا فشری خاص مثل بانکدارها را هدف قرار دهید همچنان وجود دارد.
– تعداد تبلیغات نمایش داده شده (در بخش اسکرولرها به مثال آن پرداختیم)
تعداد تبلیغات ارائه شده به مخاطب با آگاهی از برند ارتباط مع دارد. در بعضی نقاط کثرت بیلبوردهای کوچک یا اسکرولرهایی که تبلیغات متعددی را به مخاطب نمایش میدهد میزان تبلیغات محیطی ارائه شده به شهروندان را بالا میبرد و اگر برند نوپایی هستیم مهم است که با یک استراتژی درست وارد عرصهی رقابت تبلیغات بیلبوردی شویم.
همانطور که از مطالب بالا پیداست تمایل به متمایز بودن بین برندها و شرکتهای تبلیغاتی و نیاز همیشگی انسان به بروز خلاقیت باعث شده است بیلبوردهای تبلیغاتی از تنوع و گوناگونی زیادی برخوردار باشند. همچنین عدم رواج فرمتهای جدیدی مثل بیلبوردهای واقعیت مجازی در ایران نشان میدهد هنوز عرصهی تبلیغات بیلبوردی را نمیتوان یک زمینهی تماماً سنتی و دور از تکنولوژی به حساب آورد.
این میزان از تنوع در فرمت و اجرای بیلبورد نشان میدهد، تبلیغات بیلبوردی یک چارچوب تثبیت شده و مکانیکی ندارد و هنوز هم برای معرفی برند خود به وسیلهی بیلبوردها لازم است شناخت کافی از نوع بیلبورد مناسب داشته باشد تا با اضافه کردن خلاقیت بتوانید بهترین نتیجه را به دست بیاورید.
منبع: آژانس تبلیغاتی کوشا
طراحی و ایده پردازی برای اجرای بیلبورد خلاقانه و دیگر انواع تبلیغات خلاق و نوآورانه یکی از بخشهای جذاب و به شخصه مورد علاقهی من در بازاریابی و تبلیغات است. دیدن این دسته از تبلیغات علاوه بر الهام بخش بودن احساس نگاه کردن به یک اثر هنری را به من منتقل میکند؛ حسی متفاوت از یک بنر که صرفاً برای پروموت و تبلیغ یک کالا جایی نصب شده است. عنوان نابغههای دیوانه را برای این انتخاب کردم – یا بهتر بگویم نگهداشتهام- که پیاده کردن و حتی پیشنهاد دادن این دست ایدههای نامعمول علاوه بر نبوغ و خلاقیت مراتب بالایی از شجاعت را میطلبد. پس ستایش دیگر من به خاطر این است که این افراد به جای پیشرفتن در مسیر هموار و کم خطر معمول ترجیح دادند ریسک بیشتری کنند و در مسیر زیباتر و اما پر خطرتر قدم بردارند چراکه ریسک شکست ایدههای معمولی بسیار پایین تر از ایدههای نامتعارف است.
این تبلیغ مینیمالیستی ترین شکل ممکن موثر عمل میکند در این بیلبورد دو قوس طلایی به عنوان نماد مک دونالد (M) به شکل کامل نمایش داده نشده اما تصویر آنقدر برای مخاطب آشناست که میفهد منظور از برش لوگو به صورت یک قوس زرد رنگ چیست، ضمن اینکه این قوس مسیر خروجی یا فرعی را هم نشان میدهد و میگوید در سمت راست شما یک رستوران مک دونالد وجود دارد.
اگر بخواهید من باور کنم که خوردن شیر باعث میشود کودک، بسیار قوی شود، با دیدن بیلبورد بالا حتماً حرف شما را خواهم پذیرفت. بیلبورد بالا (البته در این تبلیغ از دو بیلورد استفاده شده) از فاصله بسیار دور مشخص است و توجه مخاطب را به خود میخواند، پیام هم از این واضحتر نمیتوانست باشد.
تبلور طراحی هوشمندانهی تبلیغ را میتوانید در این بیلبورد مشاهده کنید. استفاده از اشیائی که برایمان آشناست، برای رساندن پیام متفاوت. در این تبلیغ استفاده از کمان دستی، خطر نبستن کمربند ایمنی را به ما گوشزد میکند؛ این تگ لاین تبلیغاتی را بدون حضور کمان دستی تصور کنید.
در این بیلبورد که سال 2016 اکران شد، از اطلاعات تعجب برانگیز کاربران برای طراحی تبلیغات استفاده شده است، سوال آخری که در پایین بیلبورد آمده است کنجکاوی هر مخاطبی را به خودش جلب میکند. کسی که روز ولنتاین 42 بار آهنگ متاسفم رو پخش کردی، چی کار کرده بودی مگه؟»
تقریباً از دههی شصت به این طرف اکثر ما با لگو یا دیگر اقسام آجر اسباببازی خاطره داریم، که باعث تاثیر نوستالژیک این تبلیغ میشود. یادآور زمانی که سعی میکردیم هرچیزی را با لگو بسازیم (اگرچه برای من تجربه موفقیت آمیزی نبود). بازسازی منظرهی پشت بیلبورد با لگو و افزودن تخیل کودکانه به آن هر ذهن کنجکاوی را به خود جلب میکند، ضمن اینکه نشان میدهد با لگو هر چیزی میتوان ساخت (بر خلاف تجربهی من).
تصور کنید خالق تبلیغ یک شرکت رنگسازی هستید و میخواهید به مخاطب القا کنید که واقعی ترین و بینقص ترین رنگها را تولید میکنید. شرکت برگر، رنگی با نام آبی آسمانی دارد، چه چیزی بهتر از اینکه آبی آسمانی را کنار آبی آسمان بگذاریم. تنها انتقادی که میتوان به آن داشت برای وقتی است که هوا تاریک میشود.
بارها در تبلیغات محیطی شهری دیدیم که سر یک شامپو از قاب بیلبورد بیرون زده یا دسته مسواک از خط پایین قاب سقوط میکند اما هیچ دلالت و معنایی برای انجام چنین کاری به ذهنمان نرسیده جز فرار از معمولی بودن؛ همین هم با تکرار زیاد به روند معمول تبلیغات بیلبوردی بدل شده است و دیگر ارزشی ندارد. در این بیلبورد استفاده از حاشیه بیلبورد و نورپردازی همه در خدمت پرورش ایده است و برای مخاطب فضاسازی میکند؛ نگویید که با دیدن این بیلبورد وسوسه نشدید جست و جویی دربارهی این سریال انجام دهید.
مطمئناً از بیلبودهای تعاملی خیلی کم در ایران مشاهده کردیم، دلایل زیادی هم میتوان برای این مسئله آورد مثلا کمبود بیلبوردهای نزدیک به مخاطب، یا ساختار شهرهای بزرگمان که به جای خیابانهای اصلی و پرتردد، با اتوبانها خطخطی شدهاند و مجال قرار دادن چنین بیلبوردهایی در آنها نیست. اما این بیلبورد ساده و هوشمندانه آسانی و جذابیت چنین تبلیغاتی را به ما نشان میدهد. پیام نهفته در آن هم که نیاز به توضیح اضافه ندارد، با اکانومیست ایده بگیرید.
راههای بسیاری است برای اینکه به مخاطب نشان دهید یک بنیاد علمی و آگاه هستید و برای افزایش آگاهی مردم و آیندهای بهتر تلاش میکنید اما روشی که بنیاد science world انتخاب کرده برملا کردن یک باور عمومی غلط به آشکارترین شکل ممکن است. با اجرای یک بیلبورد الماسدوزی شده به مردم میگوید که الماسها آنقدر که فکر میکنید کمیاب نیستند و تنها وسیلهای برای فریب شما به منظور خرید یک محصول هستند.
تا حال به ذهنتان خطور کرده بود از زمین میتوان برای تبلیغ ریش اصلاح استفاده کرد؟ با چنین طراحی سادهای این تبلیغ بیک پیام خودش را به برجستهترین شکل به مخاطب منتقل میکند. به انتخاب نوع تیغ هم دقت کنید یکی از ساده ترین مدلهاست؛ حالا تصور کنید مدلهای پیچیدهتر و برقی با چمن چه خواهند کرد.
همانطور که همهی ما میدانیم نکتهی اساسی دربازاریابی دیجیتال رسیدن به مخاطب هدف با استفاده از کانالهای دیجیتالی و الکترونیکی مختلف است. شبکهی اجتماعی بهسرعت دارد به بخش کلیدی بازاریابی دیجیتال بدل میشود، چراکه به برندها و کمپانیها اجازهی دسترسی به میلیونها مشتری در سراسر جهان را میدهد.
اگر بهعنوان یک برند یا یک کسبوکار نوپا، هنوز زمان و تلاش کافی را روی بازاریابی شبکههای اجتماعی نمیگذارید، باید گفت فرصتهای بازاریابی زیادی را از دست میدهید. فرصتهایی که میتوانند نام برند یا محصول شما را بهطور مؤثر بر سر زبانها بیندازد. بازاریابی شبکههای اجتماعی برای کسبوکار شما بازدیدکنندگان جدید ایجاد میکند. توجه مشتریان را جلب میکند، ضریب تبدیل (conversation rate) را بالا میبرد و از همه مهمتر حس تعلق مشتری را تداوم میبخشد تا مشتریهای موجود تمایل بیشتری به خرید از برند یا کمپانی شما داشته باشند.
این مقاله قصد دارد به شما کمک کند تا دید بهتری نسبت به بازاریابی شبکههای اجتماعی به دست بیاورید و اهمیت بازاریابی شبکههای اجتماعی در فعالیتهای بازاریابی دیجیتال را دریابید تا بر تأثیری که میتواند در رشد کسبوکار شما داشته باشد کاملاً واقف باشید.
شبکهی اجتماعی به یک چرخدندهی ضروری در موتور بازاریابی دیجیتال بدل شده است، چراکه به مردم اجازه میدهد بیشازپیش و به شکل مؤثرتری باهم ارتباط بگیرند. بازاریابها و برندها میتوانند از شبکههای اجتماعی استفاده کنند تا به زندگی همهی مردم نگاهی بیندازند. این نگاه به سبک زندگی افراد میتواند دادهی بسیار ارزشمندی برای اهداف بازاریابی باشد. این دادهها به کمپانیها و برندها کمک میکند تا برنامهها و استراتژیهای بازاریابی خود را سروسامان بهتری بدهند. مثلاً در بازاریابی ایمیلی دقیقاً بدانند باید چه چیزی را هدف قرار دهند و با تکنیک کارآمدتری وارد عرصه شوند. کسبوکارها میتوانند بهراحتی علایق و تغییر در سلیقهی مردم را دنبال کنند و بر مبنای آن استراتژیهای مقتضی را طرحریزی نمایند.
بیشتر بخوانید :
شبکهی اجتماعی یک کانال ارتباطی دوطرفه است که به شما اجازه میدهد با مخاطب هدفتان صحبت کنید و به حرفهایش گوش دهید؛ به این ترتیب بتوانید خدمات بهتری به مشتریان ارائه دهید. در شبکههای اجتماعی میتوانید بهسرعت نسبت به بازخوردهای منفی یا مثبت واکنش نشان دهید یا راهحلی برای مشکلات پیشامده ارائه نمایید که رضایت مشتریان را افزایش میدهد. طبق تحقیقات مشتریان به همکاری و خرید از شرکتهایی که بهسرعت پاسخگوی سؤالات و درخواستهایشان هستند بیشتر تمایل دارند. برای همین نقش شبکههای اجتماعی در بازاریابی دیجیتال را نمیتوان انکار کرد چون امکان پاسخگویی سریع به سؤالات و انتقادات را فراهم میکند.
شبکههای اجتماعی یکی از مهمترین کانالهای بازاریابی دیجیتال برای افزایش دیده شدن و برندآگاهی (brand awareness) است. اکثر خریداران امروزه قبل از اقدام به خرید در شبکههای اجتماعی و فضای وب جستوجو میکنند. حضور پررنگ در شبکههای اجتماعی میتواند موجب جلب اعتماد و وفاداری مشتریان شود. برای این منظور، در پلتفرمهای مختلف شبکههای اجتماعی اکانت بسازید و آن را با اخبار و اطلاعات جالب و آگاهیبخش دربارهی برند و محصولاتتان بهروز نگهدارید تا مطمئن شوید مشتریان احتمالی در بخش فید (feed) با برند شما برخورد خواهند داشت. این رویه بازشناسی برند را تقویت میکند و تجربهی کاربر در شبکههای اجتماعی را بهبود میبخشد. در آخر حضور رسمی و فعال در شبکههای اجتماعی باعث میشود به افراد بیشتری دسترسی پیدا کنید و بتوانید لیدهای بیشتری را به مشتریهای وفادار بدل کنید.
شبکههای اجتماعی یا به عبارتی لینکی که از آن دریافت میکنید یک معیار مستقیم برای رتبهبندی سایت شما نیست اما میتواند به بالا رفتن رنک شما کمک کند. وقتی وبسایت شما سیگنالهای بیشتری از شبکههای اجتماعی دریافت کند، سایت شما ازنظر موثق بودن و داشتن اعتبار بیشتر مطرح میشود و موتورهای جستوجو هم رنک بالاتری به سایت شما میدهند، بهاینترتیب سایت شما در جستوجوها به افراد بیشتری نشان داده میشود. حضور مؤثر شما در شبکههای اجتماعی به حضور مؤثر شما در فضای آنلاین کمک شایانی میکند.
بالا رفتن ترافیک سایت یک مزیت دیگر بازاریابی شبکههای اجتماعی است که در حوزهی سئوی سایت شما تأثیر مثبت دارد. وقتی در شبکههای اجتماعی مطالبی کاربردی، مشکلگشا و آگاهیبخش قرار دهید به مخاطبان دلیل مضاعفی دادهاید برای اینکه از سایت شما دیدن کنند تا شاید اطلاعات مفید بیشتری در آنجا بیابند یا حتی از شما خرید کنند. هر چه محتوای باکیفیتتری تولید کنید میزان ترافیکی که ممکن است به سمت وبسایت شما سرازیر شود هم بیشتر است و هرچه میزان بازدیدکنندگان بیشتر شود احتمال خرید از برند شما هم افزایش مییابد.
منبع
آژانس تبلیغاتی کوشا:
در این مقاله به این موضوع خواهیم پرداخت که چطوری یک همکاری مؤثر با اینفلوئنسرها داشته باشیم. منظور از همکاری مؤثر این است که چطور مطمئن شوید اینفلوئنسرهایی که برگزیدهاید محتوایی مؤثر تولید میکنند تا شما به اهدافتان برسید.
در آخر، حتی با پیدا کردن مناسبترین اینفلوئنسرها، اگر آنها محتوای نامناسبی تولید کنند، بازهم ممکن است کمپین ناموفقی داشته باشید. برندهای کمی هستند که درک میکنند چطور باید بهطور مؤثر با اینفلوئنسرها همکاری کنند چون مسئله داشتن یک نوع توازن در رابطه است که باید بهدرستی رعایت بشود.
چه عواملی باعث میشود که بهترین مشارکت و همکاری را داشته باشیم؟ در بسیاری از مواقع برندها خیلی جدی و قوی وارد موضوع میشوند مانند آنکه اینفلوئنسر هم یک شرکت تبلیغاتی است و به او یک متن میدهند که عین متن نوشتهشده برای تبلیغ در رسانههای رسمی است. این کار مثل این است که همکار خود را مجبور کنید از یک شهر دیگر کوچ کند تا به همکاری با آن ادامه دهید. اینفلوئنسرهای معتبر اعتماد مخاطبان خود را ذرهذره به دست آوردهاند خواندن متن تبلیغاتی شما به همان شکل رسمی این اعتبار را خدشهدار میکند.
گاهی هم برندها از آن طرف بوم میافتند و نگاهشان به همکاری با اینفلوئنسرها اصلاً جدی نیست و به آنها محدودیتهای مشخصی برای تولید محتوا ارائه نمیدهند که این مسئله میتواند نتیجه فاجعه باری برای هردو سمت این مشارکت به همراه داشته باشد. راه تعادل آن است که درست و دقیق چیزی که میخواهید را به اینفلوئنسر منتقل کنید اما به او فضایی بدهید تا بتواند خودش باشد.
داشتن یک همکاری موفق و مؤثر با اینفلوئنسرها بسته آن است که صحبتها و فکرهای کافی روی این سه مورد انجام داده باشید: تماس با اینفلوئنسرها (outreach)، متنی که به اینفلوئنسر داده میشود (Brief) و بازخورد (feedback).
نحوهی تماس نشان میدهد که شما به اینفلوئنسرها اهمیت میدهید. دادهها نشان میدهید که آمار پذیرش پیشنهاد همکاری زیر 50 درصد است. برای اینکه مطمئن شوید اینفلوئنسرهایی که دوست دارید در کمپین شما فعال باشند با شما همکاری میکنند، اولین تماس را مؤثر برقرار کنید. به آنها بگویید بین بیشمار اینفلوئنسر، چرا با آنها تماس گرفتهاید و به چه چیزی در کار آنها ارزش میدهید؛ اما حواستان باشد زیادی ستایشآمیز و پر تملق هم صحبت نکنید که ممکن است نتیجه عکس بگذارد.
را طوری بنویسید که راهنمایی کند نه حکمرانی، آدمهای خلاق هم به محدودیت نیاز دارند و هم به آزادی عمل، محدودیت تا تمرکز و انرژی خود را بهینه مصرف کنند و آزادی عمل تا محتوای متفاوت و مخاطبپسندی تولید کنند. به آنها بگویید دربارهی محصول و برندتان چه چیزی دوستداشتنی و بااهمیت است، از همکاری با آنها انتظار رسیدن به چه نتایجی را دارید و محصولاتتان چهکاری برای مخاطبان میتواند انجام دهد. برای اهداف و استراتژیها با اینفلوئنسرها به توافق برسید ولی جزئیات و تکنیکها را به آنها بسپارید. محتوایی که ادغامی از متن شما و سبک و صدای اینفلوئنسر است همیشه بهتر از متنی عمل میکند که برند شما از قبل تهیه دیده است، هم برای مخاطبان و هم برای خود اینفلوئنسر.
ممکن است نمونه کاری که اینفلوئنسر برای شما فرستاده است را دوست نداشته باشید. به یاد داشته باشید که اینفلوئنسرها کارمند شما نیستند و چیزی که برای شما میفرستند و معمولاً حاصل خلاقیت و علاقهی آنان است. پس اگر از نمونه راضی بودید به نکات خلاقانه و مثبت آن اشاره کنید و اگر هم از نتیجه راضی نبودید به یاد داشته باشید خلاقیت یک مسیر مشخص نیست و گاهی با آزمونوخطا راه خودش را پیدا میکند تا به یک نتیجهی عالی برسد، پس ترجیحاً اگر در آغاز همکاری هستید سعی کنید ایرادات را مستقیماً به آنها بگویید، بهعبارتدیگر اگر کار را دوست ندارید بازهم از تلاش خلاقانهی آنان قدردانی کنید درحالیکه در منتقل کردن بازخوردها شفاف میمانید.
با در نظر گرفتن این سه مورد، همکاری شما با اینفلوئنسرها بسیار مؤثرتر خواهد بود. به یاد داشته باشید اینفلوئنسرها یک رسانه مثل رادیو و تلویزیون و بیلبورد نیستند، انسانهایی هستند که صفحهی خودشان هنرشان و مخاطبانشان اهمیت میدهند. با احترام گذاشتن به آنان احترام و اعتمادشان را کسب کنید.
منبع
بازیهای مجازی یک خط مقدم جدید برای بازاریابی دیجیتالی ایجاد کرده است تا تبلیغکنندگان در آن محیط با مصرفکنندگان ارتباط بگیرند. از بازیهای موبایلی گرفته تا بازیهای نقشآفرینی آنلاین یا تجربهی واقعیت مجازی که در جهان آنلاین بهشدت رو به رشد است. صنعت بازی در سال 2019 بیش از 120 میلیارد دلار بازدهی سرمایه داشته است، عددی که به نظر در حال افزایش است. تخمین زده میشود بازینمایی (Gamification) بهعنوان یک استراتژی برای ارتباط گرفتن با مشتری از 1.17 میلیارد دلار در پنج سال گذشته 30 درصد رشد کرده باشد.
جوامع یا گروههای آنلاین فرصت جدیدی برای توسعهی بازاریابی دیجیتال ایجاد کرده است. بیایید به 3 روشی که شرکت شما میتواند از فضای بازی مجازی بهره ببرد نگاهی بیندازیم.
بااینکه بنرهای تبلیغاتی (بنرهای مجازی) هنوز نقش اساسی در بازاریابی دیجیتالی ایفا میکنند، حالا تبلیغات از مرز آن نوع بنرهایی که وسط یا در کنار بازی ظاهر میشد و در روند بازی تداخل ایجاد میکرد تا توجه کاربران را به خود جلب کند گذشته است.
راههای بسیاری برای اجرای این استراتژی وجود دارد، بعضی تبلیغات قابل بازی کردن بهعنوان یک بازی جانبی بامزه و مرتبط با روایت بازی اصلی، عرضه میشوند و طوری طراحی شدهاند که در روند بازی اختلالی ایجاد نکنند. برخی دیگر ارتباط قویتری با بازی اصلی دارند و با انجام آن پاداش یا جایزهای در بازی اصلی دریافت میکنید این پاداشها ممکن است در بازی به شکل بونس (bounse) یا امکان بالابردن قدرت شخصیت باشد یا در جهان واقعی کاربرد داشته باشند و به شکل کدهای تخفیفی عرضه شوند.
از نمونههای قدیمی تبلیغ-بازی هم شاید بازی پپسی من» را به خاطر داشته باشید. ساختن تبلیغ-بازی برای یک برند با ساختن تبلیغات قابل بازی (playable ads) متفاوت است چراکه در آن به ارزش و تجربه بازی کردن اهمیت بیشتری داده میشود و بازی بودن مرکزیت بیشتری پیدا میکند و بازی فدای تلاش حداکثری شما برای جذب مشتری نمیشود.
به طرز رو به رشدی، محیط واقعی و مجازی در حال تنیده شدن درهم هستند؛ چه این امر بهوسیلهی تکنولوژیهای جدیدی مثل واقعیت افزوده صورت بگیرد یا سرمایهگذاری شرکتهای واقعی در ساخت جهانهای مجازی.
جذب مخاطب در کمپین بازاریابی دیجیتال همانند بازاریابی سنتی دشوار است مگر اینکه به طریقی با نیازها و علایق مخاطبان همسو باشد. در یک بعد مجازی راههای بیشماری برای ارائهی محصول، خدمات و برند وجود دارد تا خود را معرض تجربهی مخاطب قرار دهید. برای مثال یکی از مؤثرترین گزینهها جایگزینی محصولات مجازی با معادل آن در جهان واقعی است مثلاً قرار دادن یک راکت تنیس در بازی نینتندو که عیناً در جهان واقعی وجود دارد.
خرید محصولات، تهیه اشتراک یا تماشای تبلیغات و غیره هم میتواند با پولهای مجازی، سیستمهای امتیازدهی و لباس شخصیتها در بازی پیوند داشته باشد. مثلاً با خرید یک محصول لباسی برای یکی از شخصیتهای بازی به مشتری داده شود یا حتی برعکس، برندهای لوکسی مثل لویسویتون و تیسوت آیتمهای مجازی میفروشند و در ازای آن دلارهای واقعی میگیرند؛ بهطور مشخص در بازی LOL یا league of legends میتوانید از برندهای ذکر شده آیتمهای مجازی بخرید تا در بازی به دیگران نشان دهید.
بازیهای بسیاری در جهان وجود دارد که مانند ورزشهای واقعی دارای لیگها و تورنمنتهای منظم هستند برندهای معتبری مثل اینتل در این ورزشها سرمایهگذاری میکنند و اسپانسر میشوند چه اسپانسر شدن برای تیمهای بازیکننده چه برای برگزاری مسابقات. در کل باید گفت امروزه برگزاری مسابقات و تورنمنتها درزمینهی ورزشهای مجازی صنعتی چند میلیارد دلاری است و باید بهاندازهی ورزشها واقعی موردتوجه قرار بگیرد.
اگر در دو دههی گذشته اینترنت و شبکههای مجازی محل شکوفایی روشهای تازهی بازاریابی بود و هرروز شاهد ظهور امکانات تازهتری درزمینهی بازاریابی و تبلیغات در آن بودیم، امروز باید پیشبینی کنیم که بازیهای مجازی بستر جدید شکوفایی اشکال تازه و جذاب بازاریابی دیجیتال خواهند بود.
منبع
بیشتر بخوانید :
یکی از سؤالات پرتکرار در جهان تبلیغات این است که چه تفاوتی بین بازاریابی بالای خط، پایین خط و روی خط وجود دارد.
بازاریابی بالای خط یا ATL به تبلیغاتی گفته میشود که معمولاً بدون هدفگذاری مخاطب و بهطور گسترده برای بالا بردن برندآگاهی انجام میپذیرد. تلاش آن دیدهشدن توسط بیشترین افراد است. بازاریابی پایین خط یا BTL از سوی دیگر به تبلیغاتی گفته میشود که بسیار کوچکتر و با مخاطبانی گزینششده و مشخصتر سروکار دارد. بازاریابی پایین خط چون با یک هدف معین سروکار دارد، ارزیابی بازگشت سرمایه در آن آسان است. بازاریابی روی خط یا TTL هم همانطور که پیشبینی میکنید ترکیبی از هردو مورد قبلی است یعنی هم از تبلیغات گسترده استفاده میکند و هم از تبلیغات هدفمند و محدود. اگر به دنبال تعریف یکخطی و سادهشده از این اصلاحات بودید تا همینجای کار پاسخ خود را یافتهاید اما اگر به دنبال اطلاعات دقیق و کاملتری هستید با من همراه باشید تا در ادامه با جزئیات بیشتری به انواع بازاریابی و استراتژیهای مربوط به آن بپردازیم.
این تعاریف در مورد رویکردها به بازاریابی برای اولین بار وقتی به کار رفت که در سال 1954 کمپانی P&G شرکتهای مختلفی را بهطور جداگانه استخدام کرد تا با درجات متفاوتی فعالیتهای تبلیغاتی و کمپینهای او را اجرا کنند. بهاینترتیب خط یا line در بازاریابی چیزی است که کمپینهای مستقیم و هدفمند را از تبلیغات گسترده و عمومی که هدفشان برندآگاهی است متمایز میسازد. همچنین این خط مرز بین تبلیغاتی که نتیجهی سریع و مستقیم دارند را از تبلیغاتی که دارای چنین نتایجی نیستند جدا میکند. بهعبارتدیگر تبلیغاتی که بهطور گسترده و جهت برندآگاهی انجام میشوند ممکن است تأثیر خود را در طول چند سال با افزایش برندآگاهی و جلب اعتماد مشتریان بگذارد اما یک کمپین که جشنوارهی فروش زمستانه را تبلیغ میکند بهسرعت بازگشت سرمایهی آن قابل محکزنی است.
امروزه اما این تعریف کمی جای بحث دارد، انگار که این خط در حال محو شدن است؛ برای مثال استفادهی گسترده از شبکههای اجتماعی با در نظر گرفتن تعداد بالای مخاطبان باید بالای خط محسوب شود اما درعینحال میتواند فقط افراد خاصی را هدف قرار دهد که در این صورت باید پایین خط محسوب شود. حالا اگر هردوی این ویژگیها را داشته باشد نباید آن را TTL محسوب کنیم؟
یکراه حل این است که همانند مثال بالا انگیزه یا قصد کمپین را هم در نظر بگیریم. اگر دارید تبلیغی میکنید یا پیشنهادی میدهید که یک عنصر پاسخ-مستقیم (direct response) در آن است مثل همین تخفیف زمستانه، نمیتوانید آن را ATL در نظر بگیرید، درصورتیکه در TTL این پیشنهاد را نمایش میدهید اما نه در صفحهی اصلی طوری که انگار هدف اصلی تبلیغ است. در ادامه بازهم با جزئیات بیشتری به این سه اصطلاح میپردازیم.
بازاریابی بالای خط رویکردی است که در اکثر مواقع برای بالا بردن برندآگاهی و حس خوب در مخاطب از آن استفاده میشود. کمپینهای آن گسترده بدون اعمال هدفگذاری محدود و در سطح عمومی اجرا میشود. یک نمونه مناسب برای کمپینهای ATL تبلیغات تلویزیونی در سطح ملی یا فراملی است. افراد از هرجای کشور در معرض این تبلیغات قرار میگیرند. بهجای شناسایی مشتریان بالقوه و عرضهی تبلیغ به آنها این تبلیغات قصد دارند نفوذ یک برند را بیشتر کنند و تصویر واضحتری از آن در اذهان مردم ایجاد کنند. دیگر رسانهها مانند رادیو و بیلبورد اگر با پوشش گسترده یا سرتاسری همراه باشند از این نوع بازاریابی محسوب میشوند.
تبلیغات ATL برای شناساندن برند خوب است اما سنجش تأثیر و بازدهی سرمایه در آن دشوار است. به همین دلیل هم هست که بدون هدف قرار دادن افراد مشخصی انجام میشود چون قصد از انجام بهطورکلی آشنا کردن مردم با برند و محصول است.
بازاریابی پایین خط یا BTL نقطهی مقابل تبلیغات ATL است. این نوع بازاریابی بر روی افرادی تمرکز دارد که پیشازاین بهعنوان مشتریان بالقوه شناسایی شدهاند. انواع پرطرفدار استراتژی BTL شامل تبلیغات محیطی مثل بیلبورد و بروشور، بازاریابی مستقیم مثل ایمیل و شبکههای اجتماعی و اسپانسر شدن در رویدادهاست. مورد اخیر یعنی اسپانسر شدن رویدادها، استراتژی رو به رشدی است چراکه یک تجربهی بهیادماندنی را برای مشتریان به همراه دارد و باعث بهیادماندنیتر شدن برند شما هم میشود.
برخلاف ATL بازاریابی BTL تمرکز بر رساندن یک تبلیغ مشخص به یک مخاطب مشخص است تا مطمئن شود محتوا و موقعیت، مناسب انگیزه و اهداف مخاطبان است. در مورد بازگشت سرمایه هم بازاریابی بیتیال متفاوت از ایتیال است و تمرکز بیشتری بر بازگرداندن سرمایه (ROI) دارد. بازاریابی پایین خط به دنبال گرفتن واکنش از مخاطب است تا صرفاً آگاه کردن او از برند. BTL طوری طراحی شده است که با تمرکز بر کاربر و خواستههایش موجب جذب مشتری شود. این نوع بازاریابی بسیار راحتتر قابلبررسی و ارزیابی است و نتایج کمی و ملموسی به دست میدهد.
در آخر تبلیغات برخط را داریم که از ترکیب دو رویکرد قبلی حاصل میشود و هدف از آن هم بالا بردن برندآگاهی است و هم افراد مشخصی را هدف قرار میدهد تا از آنها به فروشی برسد که آمار آن بهطور کمی قابلاندازهگیری باشد. یکی از نمونههای آن بازاریابی 360 درجه است، وقتی که شما کمپین خود را در تلویزیون ملی نمایش میدهید و همراه آن در رومه و مجلات هم تبلیغ میکنید. مثال دیگر هم بازاریابی دیجیتال است که در آن از بنرهای مجازی، شبکههای اجتماعی و بلاگ به طور همزمان استفاده میکنید.
مزیت اصلی TTL واضح است؛ به این طریق با یک تیر دو نشان زدهاید هم آگاهی از برند را افزایش دادهاید و هم از مخاطبان، خریدار ساختهاید اما توجه داشته باشید که TTL میتواند بسیار بیشتر از BTL یا ATL برایتان هزینه به همراه داشته باشد و به همین دلیل معمولاً فقط توسط کمپانیهای بسیار بزرگ اجرا میشود.
هرکدام از این انواع تبلیغات میتواند مزایا و معایب خودش را داشته باشد و به نسبت برند، محصول، موقعیت و استراتژی که دنبال میشود، یکی مناسبتر از دیگری به نظر برسد.
منبع
بیشتر بخوانید :
درباره این سایت